آدم آهنی و شاپرک
![](http://cafebistfile.sellfile.ir/prod-images/2001731.jpg)
داستان کوتاه و خواندنی - شاپرک و آدم آهنی
شاپرک گفت: " متشکرم " و بعد خیلی آرام با بالش بوسه ای بر گونه ی آدم آهنی زد و از پنجره به بیرون پرواز کرد. آدم آهنی با چشم نارنجی رنگش ، رفتن شاپرک را تماشا کرد و برای مدتی طولانی احساس بدی داشت.
آدم آهنی و شاپرک - tebyan.net
اگر چه آدم آهنی قصه ی ما در گوشه ای از سالن نمایشگاه ایستاده بود ، ولی همیشه جمعیت زیادی دورش جمع می شدند وتماشایش می کردند. وسایل جالب الکترونیکی زیادی در آن جا بود ولی آدم آهنی یکی از بهترین و جالب ترین وسایل بود.
دانلود کتاب آدم آهنی و شاپرک
آدم آهنی و شاپرک نویسنده: ویتاتوژیلینسکای برای آگاهی یافتن از چگونگی مطالعه این کتاب، ویکی کتابناک را ببینید.
آدم آهنی وشاپرک/ویتاتوژیلیسنکای
شاپرک گفت: " متشکرم " و بعد خیلی آرام با بالش بوسه ای بر گونه ی آدم آهنی زد و از پنجره به بیرون پرواز کرد. آدم آهنی با چشم نارنجی رنگش ، رفتن شاپرک را تماشا کرد و برای مدتی طولانی احساس بدی داشت.
نکاتی در خصوص درس آدم آهنی و شاپرک :: مشق فارسی دوره اول ...
آدم آهنی و شاپرک نوشته ی خانم ویتاتو ژیلینسکای متولد 1933 م است . این داستان از کتاب ملخ شجاع است که شامل 4 داستان به نام های زیر است : « دانه ی برفی که آب نشد » « ملخ شجاع » « کرم کنجکاو » «آد م آهنی وشاپرک »
پاورپوینت آدم آهنی و شاپرک فارسی هفتم - مرجع دانلود ...
متن کامل درس آدم آهنی و شاپرک به همراه عکس و پاسخ خودارزیابی و فعالیت های نوشتاری درس فارسی پایه هفتم اگرچه آدم آهنی قصه ما در گوشه ای از سالن نمایشگاه ایستاده بود ولی همیشه جمعیت زیادی دورش جمع می شدند و تماشایش می ...
دانلود کتاب آدم آهنی و شاپرک - دانلود کتاب دانلود رایگان ...
توضیحات کتاب : دانلود کتاب آدم آهنی و شاپرک داستان کودکانه جذابی است راجع به یک آدم آهنی که وسیله بازی بچه هاست تا اینکه یک شاپرک رو میبینه و ….
ادبیات فارسی سال دوم راهنمایی - درس8 و 9 آدم آهنی و شاپرک
آدم آهنی و شاپرک . گر چه آدم آهني قصه ي ما در گوشه اي از سالن نمايشگاه ايستاده بود ، ولي هميشه جمعيت زيادي دورش جمع مي شدند وتماشايش مي کردند.
َشاپرک و آدم آهنی... - forum.downloadha.com
8/17/2011 · اگر چه آدم آهنی قصه ی ما در گوشه ای از سالن نمایشگاه ایستاده بود ، ولی همیشه جمعیت زیادی دورش جمع می شدند وتماشایش می کردند.
دل نوشته های یک دیوانه - آدم آهنی و شاپرک
اگر چه آدم آهنی قصه ی ما در گوشه ای از سالن نمایشگاه ایستاده بود ، ولی همیشه جمعیت زیادی دورش جمع می شدند وتماشایش می کردند.